معاون مدیرکل دفتر برنامه، بودجه و تشکیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: اگر برنامه راهبردی درست نوشته شود میتوان بودجه را بر اساس آن پیاده سازی کرد/در سیاستگذاری باید جهانی فکر کنیم، باید منافع همه اعضای سیستم آموزش عالی را همسو کنیم/گسترش بی رویه آموزش عالی در دهه 80 یکی از دلایل اصلی کمبود منابع و مشکلات بودجه دانشگاه هاست/محدودیتهای منابع و گسترش بی ضابطه در حوزه نظری باعث مغفول ماندن موضوع مهارت افزایی شده است/آیین نامه فعلی اعتبارات دانشگاه ها ارتقا پیدا کرده و پشتوانه قانونی دارد
متن کامل مصاحبه:
با سلام و تشکر فراوان از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید؛ لطفا در خصوص اهمیت موضوع همایش چند نکته ای بفرمایید.
بحث بودجه و تامین مالی جزء مهمترین مسائل هر سیستمی است. زیرا منابع محدود و نیازها فراوان است. ضمن اینکه بودجه میتواند ابزار سیاستگذاری باشد. بودجه از طریق سیگنالهایی که به دستگاهها و ذینفعان میدهد میتواند رفتارها را جهتدهی کند. این همایش میتواند در زمینه تحول در نظام تامین منابع آموزش عالی با توجه به چالشهای موجود و همچنین در زمینه اجرای احکام برنامه هفتم مفید فایده باشد.
به نظر شما مهمترین چالشهای موجود در زمینه بودجه دانشگاهها چیست؟
به نظر من یکی از چالشهای بزرگ که باعث شده مشکلات باقی بماند و دانشگاهها را مجبور کرده با چالشهای قدیمی دست و پنجه نرم کنند، گسترش بی رویه آموزش عالی به دلایل تصمیمات غیرعلمی در دهه 80 بود، به نحوی که طی 8 سال تعداد دانشگاه ها از 54 به 186 دانشگاه، بدون توجه به زیرساختهای مورد نیاز و آیندهنگری در زمینه تقاضای اجتماعی افزایش یافت. خوب وقتی ما کمیت را گسترش می دهیم، کیفیت صدمه میبیند. این در صورتی است که در نظام آموزش عالی بحث کیفیت به شدت مهم است. عملا آموزش های ما بدلیل محدودیتهای منابع و گسترش بی ضابطه بیشتر در حوزه نظری بوده و موضوع مهارت افزایی بشدت مغفول مانده است.
از طرف دیگر همین گسترش بی رویه آموزش عالی باعث شده منابع روز به روز محدودتر شود. در حال حاضر سهم عمدهای از منابع دانشگاهها صرف حقوق و مزایا میشود و عملاً منابعی برای ماموریتهای اصلی دانشگاهها باقی نمیماند. این در صورتی است که در سیستم دانشگاهی درست، سهم هزینههای پرسنلی حداکثر به میزان 65 تا 75 درصد باید باشد و مابقی منابع صرف ماموریتهای اصلی در زمینه پژوهش، فناوری و نوآوری شود.
یکی از چالشها هم عدم اجرای نظام بودجه ریزیمبتنی بر عملکرد است. اگر بخواهیم این نظام به درستی اجرا شود، باید همه ارکان سازمان همراستا باشند. نمیتوانیم بگوییم نظام بودجهریزی، مبتنی بر عملکرد باشد و شاخصهای خاص خود را داشته باشد، ولی شاخصهای پرداخت حقوق و مزایا، ارتقاء و انتصاب کارکنان و اعضای هیات علمی مبتنی بر عملکرد فرد در زمینه ارتقاء سازمان خود نباشد. این طور نمیتوانیم به اهدافی که در نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد در نظر گرفته شده است، دسترسی پیدا کنیم.
ضمن اینکه پیادهسازی نظام بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد یا هر تحول مشابهی، بیشتر مستلزم جریانسازی، فرهنگسازی و بستر سازی است. چون این موارد باید توسط افرادی اجرا شوند که به این موضوع اعتقاد داشته باشند. نباید تصور کرد با خرید نرم افزار و الزام قانونی میتوانیم نظام بودجهریزی را اصلاح کنیم. در واقع تناسب اجزاء و فرهنگسازی از جمله الزامات است.
به نظر شما نقش برنامه راهبردی دانشگاهها در بودجهریزی چیست و چطور میتوان نقش برنامه راهبردی را در بودجهریزی ارتقاء داد؟
متاسفانه، در تدوین برنامه راهبردی دانشگاهها، ما واقعا به چرایی تدوین آن نرسیدهایم. برنامه راهبردی دانشگاهها، بیشتر شبیه برنامه توسعه است نه برنامه راهبردی. در تدوین برنامه راهبردی باید با استفاده از نقاط قوت، خودمان را در مقابل تهدیدهای پیشرو واکسینه نماییم. در حال حاضر، بزرگترین چالش نظام آموزش عالی کاهش جمعیت، کاهش فارغالتحصیلان از نظام آموزش و پرورش و همچنین، کاهش تقاضای اجتماعی برای تحصیلات آموزش عالی در سطح داخلی و در بحث بینالمللی افزایش روزافزون کیفیت و تبدیل دانشگاهها به نسل سوم و چهارم میباشد.
خب آیا در این برنامههای راهبردی به این مسائل پرداخته شده است؟ وقتی برنامههای راهبردی را بررسی میکنیم می بینیم که همچنان دانشگاهها می خواهند رشتههای تحصیلیشان را افزایش دهند، دانشکدههایشان را افزایش دهند، هیئت علمیهایشان را افزایش دهند اما به موضوعات اصلی کلا پرداخته نمیشود.
ضمن اینکه در برنامههای راهبردی، متاسفانه آن قسمتهایی که راحتتر و سهل الوصول تر و قابل پیاده سازی است، بیشتر و به صورت مفصل نوشته میشوند، اما آن نکات مهم و و تاثیر گذار در آنها مغفول میماند. بعد هم میگویند ما این مقدار از برنامهمان را اجرا کردیم و باقی آن هم که میشود پنج درصد یا ده درصد اجرایی نشد؛ در صورتی که همان ده درصد برای حیات دستگاه مهم است.
الان نظام برنامهریزی به سمت برنامهریزی هستههای خط دهنده رفته است. یعنی شما مثلا دو پیشران در حوزه آموزش عالی تعیین کن و همه برنامهها را به آن معطوف کن به نحوی که وقتی اینها درست میشود بقیه سیستم هم همراه با آن درست میشود.
اما ما می بینیم که در در برنامههای راهبردی در سطح دفتر و اداره کل هم فعالیت مشخص میکنند، این نمیشود برنامه راهبردی، بعضی اقدامات جاری و بعضی مثلا برنامه توسعهای ست. ما درک درستی از برنامه راهبردی نداشتیم. اگر برنامه راهبردی به درستی نوشته میشد این وضع امروز آموزش عالی ما نبود.
به نظر شما چطور می شود بودجه را به برنامه راهبردی متصل کرد؟
ببینید نمی شود یک چیز غلط را به یک چیز که میتواند درست باشد وصل کرد. به نظر من برنامه راهبردی باید درست نوشته شود تا بتوان بودجه را به آن متصل کرد. چون بودجه ابزار سیاستگذاری است.
در این صورت است که میتوانیم بگوییم این موضوعات در برنامه راهبردی برای ما مهماند و در بودجه هم از همان موضوعات حمایت میکنیم. مجریان هم میبینند از کجا حمایت بیشتری میشود، روی آن بیشتر تمرکز میکنند. اگر برنامه راهبردی درست باشد، با بودجه، هم میتوانیم تشویق کنیم و هم با عدم حمایت از فعالیت های غیر ضروری و زائد، به نوعی آنها را حذف کنیم و این میشود ضمانت اجرایی برنامه راهبردی.
آیا در دفتر برنامه بودجه وزارت این اراده هست که بودجه دانشگاه ها را برنامه محور کنند؟ و با همه مشکلاتی که وجود دارد برای اصلاح برنامه راهبردی دانشگاه ها پا پیش بگذارد؟
البته برنامه راهبردی در حوزه کار ما نیست اما ارتباط نزدیکی با حوزه ما دارد. ما در مدل بودجهمان بخش عمدهای از اعتبارات دانشگاها را به این موضوعات متصل کردیم. برای ما شاخصهای عملکردی مهم است. چه در حوزه پژوهش چه در حوزه فناوری و حوزه بین المللی و غیره.
اما این موضوع باید برای دانشگاه هم کاملا ملموس باشد که همه اینها، در تعیین اعتباراتش اهمیت دارد. از طرفی کنشگرانی هم که در آن سیستم هستند باید بدانند که درآمد یا حقوق آنها هم متناسب با این شاخصها تعیین و پرداخت میشود.
اما الان چه اتفاقی در حال افتادن است؟ ما از دانشگاه توقع داریم، دانشگاه نسل سه و چهار باشد. اما آییننامه ارتقا اعضای هیئت علمی که ما می گوییم اصلی ترین نقش را در دانشگاه دارند، نهایتا به دانشگاه نسل یک و نسل دو می پردازد. کجا موئلفه های نسل سه و چهار در آیین نامه ارتقا ما آمده یا نمود پررنگی دارد که افراد را تشویق کند به آن سمت بروند؟ همه اعضای سیستم باید به یک سمت بروند. نمی شود ما از دانشگاه توقع داشته باشیم در حوزه فناوری، در افزایش مهارت و اشتغال دانش آموختگان رو به جلو حرکت کند ولی آیین نامه ارتقا اینگونه نباشد.
به این دلیل است که گاهی سیاستهایمان خیلی کم به نتیجه میرسند یا غالبا ابتر می مانند. ما باید کل سیستم را ببینیم، ولی مشکلی که در کشور ما وجود دارد این است که غالبا تصمیمات مقطعی و جزئی بدون توجه به کل اکوسیستم گرفته میشود. توقع هم داریم که همه آن را اجرا کنند و به همان نتیجه که مد نظرمان است برسیم که این عملا با این اتفاقات ممکن نیست.
من سیاست گذار، من تصمیم ساز هنرم این است که بتوانم منافع اعضای سیستم را با هم همسو کنم یعنی منافع کارمند و عضو هیئت علمی هم با منافع دانشگاه و هم با منافع کشور هم راستا باشد. این نقش حاکمیت و حکمرانی است که متاسفانه در این سالها نتوانستیم این اتفاق را رقم بزنیم که منافع همه را با منافع کشور هم راستا کنیم. همچنین، تصمیمات مقطعی و احساسی و کوتاه مدت بوده است. اینجا یک تجربه غلط اتفاق میافتد، حالا وقتی بخواهیم اصلاحش کنیم کلی مقاومت وجود دارد کلی تبعات منفی دارد. خب پس بهتر است در تصمیماتمان فقط امروز را نبینیم، فقط یک بخش را نبینیم، کل ایران را ببینیم، کل جهان را ببینیم، تاثیر خودمان و موقعیت خودمان را در جهان ببینیم.
اگر بخواهیم یک نگاه نهادی داشته باشیم به بودجه، یعنی نهادهایی که درگیر بودجه دانشگاه هستند، هم خود دانشگاه، هم وزارت (دفتر بودجه و تشکیلات، معاونت اداری مالی، مرکز هیئت امناء) و از آن طرف هم سازمان برنامه و بودجه. آیا نقش هر کدام از این نهادها و ارتباط بین آنها به درستی شکل گرفته؟
به نظر بنده مهم ترین مسئله این است که این نهادها ماموریتهای اصلیشان را فراموش کردهاند و درگیر روزمرگی شده اند. مهم ترین رکن یک دانشگاه یا نهاد علمی هیئت امنای آن است. اما متاسفانه هیئت امنا، غالبا درگیر مسائل جاری دانشگاهها شده است. شما اگر دستور جلسات هیئت امنا را ببینید بیشترین موضوعات آن شامل دستوراتی برای استخدام، ارتقاء،، تبدیل وضعیت و غیره شده است.
ما از جایگاهی که برای حوزه هیئت امنا ایجاد شده بود نتوانستیم به درستی استفاده کنیم، مهم ترین مسئله این است که اعضای هیئت امنا چه کسانی باشند و مسئولیت آنها درخصوص تصمیمات متخذه چه باشد؟
نظر شما درباره آیین نامه اعتبارات دانشگاهها که اخیرا هیئت دولت ابلاغ کرده چیست و آیا وزارت برنامهای برای اجرا ی آن دارد؟
این آیین نامه از سال 95 در بحث تعیین اعتبارات دانشگاهها اجرا میشد و سال به سال ارتقا پیدا کرده و یک سری شاخص های جدید متناسب با آن چیزی که از دانشگاهها مورد انتظار است به این الگو اضافه شده است. به این صورت که اطلاعات مورد نیاز جمع آوری شده و به روز شده و نتایج آن استخراج می شده است، ولی بسته به نظر سیاست گزاران و تصمیم گیران نظام آموزش عالی یک سال صدرصد الگو در تعیین اعتبارات پیاده شده و یک سال دیگر، نقش آن در توزیع اعتبارات دانشگاهها کمرنگتر بوده است. اما در حال حاضر این آیین نامه پشتوانه قانونی دارد و این مسئله باعث میشود که بحث رفتار سازی بودجه تا حدی تاثیر خودش را داشته باشد.
مهلت ارسال چکیده مقالات و آثار
1403/12/15مهلت ارسال کامل مقالات و آثار
1404/01/15 2 روز